English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8211 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plain clothes man U کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What she wears speaks volumes about her. U به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
plain U لباس غیرنظامی
plainer U لباس غیرنظامی
plainest U لباس غیرنظامی
plains U لباس غیرنظامی
commercial air movement U پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
livery servant U نوکری که جامه ویژه نوکربابی می پوشد
He wears his socks into holes . U آنقدر جوابهارامی پوشد تا سوراخ شوند
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
gumshoe U کاراگاه
blood hound U کاراگاه
detector U کاراگاه
detectors U کاراگاه
sherlock U کاراگاه
bloodhounds U کاراگاه
bloodhound U کاراگاه
sleuths U کاراگاه
searchers U کاراگاه
searcher U کاراگاه
sleuth U کاراگاه
detectives U کاراگاه
detective U کاراگاه
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
sleuthhound U کاراگاه زبردست
beagle U جاسوس کاراگاه
beagles U جاسوس کاراگاه
private investigator U کاراگاه خصوصی
private detective U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
eyes U مرکز هر چیزی کاراگاه
informer U خبر رسان کاراگاه
eyeing U مرکز هر چیزی کاراگاه
informers U خبر رسان کاراگاه
eye U مرکز هر چیزی کاراگاه
eying U مرکز هر چیزی کاراگاه
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
civil U غیرنظامی
civilian employees U کارمندان غیرنظامی
civilian enterprise U موسسه غیرنظامی
demilitarized zone U منطقه غیرنظامی
civil advisor U مستشار غیرنظامی
civil disturbances U اغتشاشات غیرنظامی
demilitarization U غیرنظامی شدن
civilian occupational specialty U کدهای تخصصی غیرنظامی
civil twilight U شفق و فلق غیرنظامی
commercial water movement U حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
civil advisor U مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
class n allotment U کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
demilitarises U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
affiliated unit U یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
affiliated unit U یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
demilitarised U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
guerrillas U جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerrilla U جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerillas U جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
quicktrans U سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
civil censorship U سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civilian supply U امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
civilrequirements U نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
bibandtucker U لباس
outwall U لباس تن
out fit U لباس
bathhouse U لباس کن
clobbering U لباس
costume U لباس
costumes U لباس ها
nightgown U لباس شب
nightgowns U لباس شب
clobbers U لباس
clobbered U لباس
clobber U لباس
oilskins U لباس ضد اب
evining dress U لباس شب
dressings U لباس
frou frou U خش خش لباس
costume U لباس
acoutrement U لباس
rosette U گل لباس
vesture U لباس
clothing U لباس
rosettes U گل لباس
donkey jacket U لباس
accouterment U لباس
attire U لباس
vestment U لباس
accouterments U لباس
dressing U لباس
flannels U لباس
untented U بی لباس
costumes U لباس
garb U لباس
flannel U لباس
fancy dress U لباس بالماسکه
undergarments U لباس بزیر
skirted U دامن لباس
tunicle U لباس کوتاه
skirts U دامن لباس
tog U لباس پوشیدن
knitwear U لباس کشباف
undergarment U لباس بزیر
wet suit U لباس غواصی
dry suit U لباس غواصی
costumes U لباس محلی
silk U لباس ابریشمی
tuxedo U لباس رسمی
antiblackout suit U لباس ضد فشار اب
asbestos kit U لباس نسوز
battle dress U لباس ضدگلوله
academicals U لباس دانشگاهی
braw U جوش لباس
zippers U زیب لباس
tuxedos U لباس رسمی
zipper U زیب لباس
academic costume U لباس دانشگاهی
wet suits U لباس غواصی
skirt U دامن لباس
costume U لباس محلی
uniform of the day U لباس فصل
sportswear U لباس راحت
sportswear U لباس خودمانی
Clinging clothes. Tight-fitting dress. U لباس چسب تن
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
put on <idiom> U لباس پوشیدن
sportswear U لباس ورزش
spacesuits U لباس فضایی
spacesuit U لباس فضایی
vestment U لباس رسمی
water suit U لباس ضد فشار اب
wearer U پوشنده لباس
woolie U لباس پشمی
wooly U لباس پشمی
menswear U لباس مردانه
neckline U گردن لباس
necklines U گردن لباس
ankle bracelet U لباس ردیاب
electronic tag U لباس ردیاب
tether U لباس ردیاب
ankle monitor U لباس ردیاب
underclothing U لباس زیر
clothes tree U چنگک لباس
flight gear U لباس پرواز
gaberdine U لباس پوشش
garderobe U اشکاف لباس
gratuitous issue U لباس پیشکش
habiliment U لباس زیبا
habiliments U لباس مخصوص
habilitate U لباس پوشیده
haute couturer U طراح لباس
flashproof U لباس ضد شعله
finical U خوش لباس
fearnought suit U لباس نسوز
clothier U لباس فروش
knock about clothes U لباس کار
disguisedly U با لباس مبدل
dreadnought U لباس بارانی
dress suit U لباس رسمی شب
dressed in white U لباس سفیدپوشیده
driss uniform U لباس رسمی
exposure suit U لباس محافظ
kiyi U برس لباس
slopwork U لباس دوخته
smoking jacket U لباس اسموکینگ
survival suit U لباس نجات
the long robe U لباس قضائی
to a onself U لباس زیباپوشیدن
to dress up U لباس پوشیدن
toggery U لباس فروشی
tou book U لباس تکواندو
slack suit U لباس راحتی
ski suit U لباس اسکی
robe de chambre U لباس خانه
launderer U لباس شوی
laundress U لباس شوی زن
mab U لباس ژولیده
night robe U لباس خواب
pajama U لباس خواب
playsuit U لباس ورزش
print dress U لباس چیتی
rainwear U لباس بارانی
tux U لباس رسمی
clothes U جامه لباس
dress U لباس پوشیدن
rigs U لوازم لباس
rigged U لوازم لباس
Recent search history Forum search
1Vintage style
1لباس معمولي وغيررسمي
1همه باید که لباس کار خود را بر تن داشته باشن
1preppy
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com